کسب و کارهای کوچک، مثل بقیۀ چیزها کوچک هستند!
کوچک با کوچک فرقی ندارد؛ الکی خودتان را اذیت نکنید.
بیل کوچک باشد یا شیشۀ مربّا؛ یک انسان کوچک باشد یا بستۀ چیپس، اصلاً هر چیزی که کوچک باشد، فرقی با این ندارد که بگوییم یک کسب و کار کوچک است.
پس فکر نکنید کسب و کار کوچک، فقط اسمش این است.
ولی کوچک بودن این چیزها، به این معنی نیست که نتوانند کار بزرگی کنند.
مثلاً یک بیل کوچک، میتواند به شما کمک کند تا کلی گل و گیاه در باغچه بکارید و هر روز از دیدنشان، لذت ببرید.
یا همین مربّا؛ وقتی میخورید اصلاً احساس میکنید دوباره متولّد شدید.
اینها کار بزرگی نیستند؟!
بیزینسهای کوچک هم همینطور هستند. یعنی شما میتوانید بیزینس کوچکی راهاندازی کنید که افرادی را مشغول کار کنید، درآمد زیادی بدست بیاورید و ایدههای باکیفیتی را پیاده سازی کنید.
از آنجایی که معتقدم باید کوچک شروع کنید و از همان اول، کارهای بزرگ را کنار بگذارید، فکر کردم که شاید خوب باشد توضیحی دربارۀ بیزینسهای کوچک بدهم.
شما باید کوچک شروع کنید. وقتی تا آخر این مقاله را بخوانید، کاملاً با بیزینسهای کوچک آشنا میشوید و بهتر شروع به کارآفرینی میکنید.

کسب و کار کوچک، دقیقاً چیست؟
ببینید؛ شما وقتی کسب و کاری میزنید، قطعاً یک هدفی دارید.
منظورم هدف اصلی از ایجاد بیزینستان است.
مثلاً یک نفر از شماها، دلش میخواهد کسب و کاری برای افزایش درآمدش راه اندازی کند.
حتماً با خودتان میگویید مگر کسی هم هست که هدفی جز این داشته باشد؟
خُب؛ آره!
خیلیها کسب و کارهایی میزنند که هدفشان کمک به محیط زیست است و افزایش درآمد، هدف اصلیشان نیست.
برای هر هدفی که بخواهید کسب و کاری راه اندازی کنید، میتوانید کوچک شروع کنید.
بیزینسهای کوچک، تعریف کلی برای تمام دنیا ندارند.
یک سری از ویژگیهایشان عمومی است و اصلاً فرقی ندارد ایران باشد یا آمریکا؛ امّا مشخصاتی هم دارند که برای ایران و آمریکا کاملاً متفاوتاند.
علاوه بر اینکه در چه کشوری قرار است یک کسب و کار کوچک راه اندازی کنید، این هم مهم است که در چه صنعتی میخواهید فعالیت داشته باشید.
وقتی قرار است محصولی را تولید کنید، بیزینس کوچک یک تعریفی دارد با زمانی که بخواهید مثلاً خدمات اینترنتی بفروشید.
ولی یک چیزی را میدانستید؟
اگر بخواهم جملهای که گفتم “کسب و کارهای کوچک، میتوانند کارهای بزرگی را انجام دهند” را کامل کنم، در همین حد باید بگم که همین بیزینسهای کوچک، تاثیر بسیار زیادی بر روی اقتصاد آمریکا دارند!
ولی خُب یک تعریف کوتاه بگم:
کسب و کارهای کوچک، کسب و کارهایی هستند که در چند ویژگی مثل درآمد و اهداف، نسبت به کسب و کارهای بزرگ، تفاوت دارند و بر روی بخش کمی از بازار کار میکنند.
وقتی از ویژگیهای بیزینسهای کوچک برایتان صحبت کنم، حسابی دستتان میآید که اصلاً چه فرقی با بیزینسهای بزرگ دارند.
تفاوت کشورها هم فراموش نمیکنم!
پس بزن بریم 😎
بیزینسهای کوچک چه ویژگیهایی دارند؟
ویژگی که البته خیلی زیاد وجود دارد.
ولی من چندتایی که فکر کردم حسابی به دردتان میخورد را انتخاب کردم.
یعنی بعضی از ویژگیها، احساس کردم همیشگی نیستند.
قبل از اینکه دربارۀ ویژگیها صحبت کنم، فراموش نکنید که باید برای هر کدام، به زمینهای که قرار است در آن کسب و کار راه اندازی کنید هم فکر کنید.
1. درآمد نسبی کمتر
اولین ویژگی که بیزینسهای کوچک دارند، این است که درآمد کمتری نسبت به بیزینسهای دیگر دارند.
پس یعنی برای کسب درآمد زیاد، بیزینس کوچک خوب نیست؟
نه؛ منظورم این نبود.
ببینید بحث من نسبی است.
یعنی اینکه شما میتوانید بیزینس کوچکی راه اندازی کنید که درآمد زیادی هم از آن بدست بیاورید. ولی باز هم این درآمد شما، نسبت به کسب و کارهای بزرگ، کمتر است.
بنابراین بعنوان یکی از ویژگیهای اصلی، کسب و کارهای کوچک، درآمد سالیانه کمتری نسبت به دیگر بیزینسها دارند.
لطفاً به ظاهر انقدر اهمیت ندهید!
خیلی خوب است که شما مدیر یک شرکت بزرگ باشید تا یک شرکت کوچک ولی برای شما چه اهمیتی دارد؟
اگر قرار است از کسب و کارتان درآمدزایی کنید، فقط روی این موضوع تمرکز کنید.
صبح تا شب با خودتان کلنجار نروید که کسب و کارتان بزرگ نیست!
خیلی از کسب و کارهای کوچک، درآمد سالیانهشان بسیار زیاد است. امّا خب چون در محدودۀ درآمدی کسب و کارهای بزرگ نیستند، بیزینس کوچک شناخته میشوند.
در ایران، درآمد سالیانه تا 50 میلیارد هم میتواند در دستۀ کسب و کارهای کوچک قرار بگیرد.
واقعاً گفتم!
کسب و کارهایی در ایران هستند که ماهیانه درآمد چند صد میلیاردی دارند.
شاید هنوز هم کم گفتم.
به هر حال اگر هنوز به درآمد بیشتر از این نرسیدید، کسب و کارتان، بیزینس کوچکی شناخته میشود.
بریم سراغ مورد بعد!
2. پرسنل نسبی کمتر
یکی دیگر از نشانههای بیزینسهای کوچک، تعداد کمتر پرسنلشان است.
معمولاً شرکتهای بزرگ، تعداد کارکنانشان، خیلی زیادتر از دیگر شرکتهاست.
نمیدانم دقت کردید یا نه؛ ولی کسب و کارهای کوچک، بخشهای کمتری دارند. امّا کسب و کارهای بزرگ، برای هر بخش جزئی، سرپرست و مدیر در نظر میگیرند.
حتّی کوچکترین بخشهایی که در کسب و کارهای کوچک، توسط یک نفر انجام میشود، در کسب و کارهای بزرگ، توسط چند کارمند، سرپرست و مدیر میچرخد.
البته خُب نیروی کار کمتری هم برای بیزینس کوچک نیاز است.
مثلاً شاید شما کسب و کارتان را راه اندازی کنید و برای بخش پشتیبانی، فقط 3 نفر داشته باشید و مشتریانتان راضی باشند.
امّا یک کسب و کار بزرگ، حتّی با 500 نیروی پشتیبانی هم نتواند تمام مشتریانش را راضی کند.
در ایران، بنظرم کسب و کارهایی که کمتر از 1000 نیروی کار دارند، کسب و کار کوچک شناخته میشوند.
کسب و کارهایی در ایران هستند که بیشتر از 10 یا 20 هزار کارمند دارند.
این کسب و کارها، جزء کسب و کارهای بزرگ هستند.
خیلی کم پیش میاد ولی خب بازم میگم. یکسری کسب و کارها هستن که تعداد نیروی کمتر از 1000 یا حتّی 200 دارن ولی درآمدشون، خیلی بالاس؛ یعنی بیشتر از 50 میلیارد مثلاً. اینا جزء کسب و کارای بزرگن!

3. تصاحب بخش کمی از بازار
کسب و کارهایی که کوچکترند، بخش زیادی از بازار را ندارند.
یعنی معمولاً تبلیغاتشان محدود و کمتر است. اینطور نیست که مثل کسب و کارهای بزرگ، برای همه و همه جا تبلیغ کنند.
همۀ این موارد باهم در ارتباط هستند.
اگر قرار باشد شما کسب و کار کوچکی راه اندازی کنید و بخش زیادی از بازار را در اختیار داشته باشید، باید نیروی کارتان هم زیاد باشد.
از طرفی، شرکتی که تعداد مشتریان زیادی دارد، باید درآمد بسیار بالاتری داشته باشد.
ولی بیزینسهای کوچک، مشتریان کمتری دارند.
اصلاً یکی از دلایلی که مردم کمتر اسم این نوع کسب و کارها را میشنوند، این است که هنوز در یک بخش کوچک فعالیت میکنند.
مثلاً اسنپ، یک کسب و کار بزرگ است. تقریباً همۀ مردم هم اسنپ را میشناسند.
برندینگ و تبلیغات اسنپ، شامل همۀ مردم است.
پرسونای مشتری میدانید چیست؟ یک مقالۀ خوب دربارش نوشتم:
اسنپ، برای اکثر خدماتش، پرسونای مشتریانش افراد بسیار بیشتری را شامل میشود.
حتماً بعنوان کسب و کار کوچک، پرسونای مشتریانتان را طراحی کنید و تمرکزتان را از روی آنها برندارید.
و آخرین مورد!
4. قدمت کمتر
خیلی از کسب و کارهای جدید را که ببینید، شاید فکر کنید مدتهاست مشغول به کارند.
در واقع، این یک ترفند است که هر کسب و کاری، بخواهد خودش را مسنتر نشان بدهد.
مردم، به کسب و کارهایی که اعتبار و سن بیشتری داشته باشند، اعتماد بیشتری میکنند. معمولاً کسب و کارهایی که تازه وارد هستند، کسب و کارهای کوچکتریاند.
خیلی از کسب و کارها، دنبالِ این هستند که روز به روز بزرگتر و بزرگتر شوند.
دامنه سایت برای این موضوع خیلی مهم است.
تعداد کمی از کسب و کارها هستند که وقتی میخواهند تازه شروع به کار کنند، دامنۀهای قدیمی را میخرند. یعنی بجای اینکه بروند دامنۀ جدیدی برای سایتشان بخرند، از یک نفرِ دیگر، دامنۀ با سن زیاد را خریداری میکنند.
اینکار را میکنند تا سن و قدمت دامنۀ سایتشان بالاتر باشد.
بنابراین کسب و کارهای کوچکتر، معمولاً قدمت بسیار کمتری نسبت به کسب و کارهای بزرگ دارند.
اگر کسب و کاری پس از مدت طولانی، همچنان همان جای اولش باشد، مشکل از مدیریتش است.
به هر حال، وقتی سنِ یک کسب و کار کم باشد، بعید است که در دستۀ کسب و کارهای بزرگ قرار بگیرد.
خلاصه اینکه . . .
دنیای بیزینس، دنیای تمام نشدنی است.
هر چقدر که بخواهید هم مطالعه کنید، باز هم موارد زیادی هستند که باید دربارۀ آنها بدانید.
وقتی شما کارآفرینی و راه اندازی بیزینس را یاد بگیرید، باید به دنبال راه اندازی کسب و کار کوچک باشید. سعی کنید همیشه کوچک شروع کنید.
ولی خُب بیزینس را اصلاً چطور یاد بگیرید؟
نگران نباشید.
در دورۀ جامع کسب و کار، به طور کامل، صفر تا صد راه اندازی بیزینس و مدیریت را به شما آموزش میدهم.
شما با سرمایه گذاری روی این دوره، در مدت زمان 3 ماه، هر چیزی که در طی سالها مطالعه و تجربه بدست آوردهام را خواهید آموخت.
پس همین الان به صفحۀ دورۀ جامع کسب و کار بروید و سرفصلها را ببینید.
مقالات هم فراموش نکنید سَر بزنید ها!
فعلاً!