5 نکتۀ اساسی در مدیریت کسب و کار

5 نکتۀ اساسی در مدیریت کسب و کار

دنیای مدیریت، دنیایی نیست که بتوان آن را در یک کتاب و نوشت و گفت: “بفرما، بخون تا مدیر بشی”!

نه؛ اصلاً از این خبرا نیست.

مدیریت ترکیبی از دانش و تجربه است. یعنی شما نمی‌توانید یک کدام از این دو را داشته باشید و بخواهید یک کسب و کار را مدیریت کنید.

وقتی بروید تویِ دل کسب و کار، با موقعیت‌هایی مواجه می‌شوید که در هیچ کتابی نوشته نشده.

البته این هم بگم که خیلی فرق می‌کند مدیر کجا باشید. منظورم زمینۀ فعالیت کسب و کارتان است. مدیریت یک سری نکات کلی دارد و یک سری نکات تخصصی برای هر زمینه.

من چون دیدم زمینه‌ها زیاده و نکات هم خیلی زیاد، گفتم فقط نکات کلی را بگم.

ولی . . .

یکم فکر کردم دیدم نکات کلی مدیریت هم که خیلی زیاده؛ پس چه کنم؟

این شد که گفتم بهتر است 5 تا نکتۀ مهم در مدیریت را انتخاب کنم و مفصّل برایتان توضیح بدهم.

5 تا نکته‌ای که حسابی به دردتان می‌خورد. اصلاً هم مهم نیست در چه زمینه‌ای فعالیت می‌کنید.

پس با انرژی بریم که شروع کنیم؛ آماده‌اید؟ 

آها راستی؛ قبلش یکم توضیح بدهم که اصلاً چرا این نکات را انتخاب کردم 😉

 

چه نکات مدیریتی، نکات مهمی هستند؟

 بنظر من، این شعاره که بگیم هر نکته‌ای در مدیریت، به درد می‌خورد.

نه.

خیلی از نکات، دیگه کاربردی برای دنیای امروز کسب و کار ندارند. یعنی اصلاً هر کارم بکنید به کارتان نمی‌آیند و اگر استفاده کنید، کسب و کارتان را نابود می‌کنید.

پس ذهنتان را پُر نکنید از نکاتی که نیازتان نمی‌شود. 30 تا نکته خوب بلد باشید تا اینکه 2 هزارتا نکته بدانید که عمراً یکبار هم به کارتان بیایند.

متاسفانه خیلی از مدیران را می‌بینم که نکات قدیمی و بی اهمیّت را به شخصیتشان چسبانده‌اند.

آخه وِل هم نمی‌کنند که!

اصلاً فضای کارشان، ارتباطشان با کارمندان و هر چیزی که نقش اساسی برای موفقیّت یک کسب و کار دارد، قدیمی است.

ولی اگر شما هم اینطوری هستید یا قرار است کسب و کاری راه اندازی کنید، یادتان نرود قبل از به کار بردن نکته‌ای، مطمئن شوید که به دردتان می‌خورد.

من 5 نکته‌ای که فکر میکنم حتماً باید هر مدیری به آن‌ها توجّه داشته باشد را برای شما می‌گویم. لطفاً اگر کسب و کارتان برایتان مهم است، به این 5 نکته توجّه خاصی داشته باشید!

خُب؛ اولین نکته ببینیم چیه؟

 

5 تا از مهم ترین نکات در مدیریت چیست؟

حقیقتاً خیلی برایم سخت بود بخواهم از بین کلی نکات مهم و جذاب، 5 تا را انتخاب کنم.

یکی نیست بگه خُب چرا 5 تا انتخاب می‌کنی؟

راستش اصلاً دلم نمی‌خواست که با یک مقاله، بخواهم انقدر به شما نکته بگویم که پس از اینکه مقاله را خواندید، حتّی یک کدامش هم یادتان نباشد.

ولی حتماً مقالات بخش مدیریت وبلاگ را بخوانید. هر چیزی که فکر کنید به مهارت مدیریتی شما کمک می‌کند را می‌توانید پیدا کنید.

بگذریم . . .

بریم ببینیم اولین نکته چیه؟

ارتباطتان را با کارمندان کنترل کنید

یکی از مواردی که طی سالیان سال، خیلی خیلی تغییر کرده است، همین نحوۀ ارتباط با کارمندان است.

کلاً اگر اهلِ تاریخ کسب و کار باشید، متوجّه می‌شوید که در زمان قبل، خیلی از مدیران یک رفتارهایی داشتند که اگر امروز چنین رفتاری داشته باشید، یک نفر هم انگیزه ندارد برای شرکتتان کار کند.

سبک سنتی مدیریت، اینطوری بوده که یک مدیر هیچوقت ارتباط مستقیمی با کارمندانش نداشته است. یعنی اصلاً چارت سازمانیشان را که نگاه کنید، اینطوری است که آنقدر لایه بین یک کارمند و مدیر ارشد وجود دارد که هیچ ارتباطی بین آن‌ها وجود ندارد.

بغیر از این، اگر حالا یک شرکتی هم پیدا میشد که مدیرش کمی با کارمندانش در ارتباط بود، آنقدر فضا خشک بود که کسی جرئت نداشت جز بله – خیر حرفی بزند.

ولی دنیای کسب و کارهای امروزی، با این چیزا کاملاً غریبه است.

هستند کسانیکه هنوز هم چنین روش مدیریتی دارند ولی مطمئنم فضای شرکتشان اصلاً فضایی نیست که کارمندان دوست داشته باشند با انگیزه و پُر انرژی کار کنند.

شما بعنوان مدیر، باید سعی کنید ارتباط نزدیک و صمیمانه‌ای با کارمندانتان داشته باشید.

خواهشاً دقت کنید. منظورم این نیست فردا که رفتید شرکت، دست بندازید دور گردن کارمندتان بشنیدید باهم خاطره تعریف کنید!

من فقط می‌خواهم به شما بگویم دست از رفتارهای خشک که فقط کارمندان را از خودتان دور می‌کنید بردارید.

سعی کنید فضایی را در شرکتتان بوجود آورید که همه بتوانند ارتباط مثبت و خوبی باهم داشته باشند.

البته حواستون باشد باز انقدرم صمیمی نشین که دیگه کارمندا ازتون حرف شنوی نداشته باشن. یک ارتباط صمیمانه داشته باشین ولی طوریکه جایگاه‌ها حفظ بشه. این خیلی مهمه چون اگر جایگاه‌ها حفظ نشه، اوضاع خیلی خیلی خراب میشه!

منطقی و دُرست استخدام کنید

 من خیلی روی این موضوع حساسم.

چون اکثر مدیران فکر می‌کنند استخدام کردن فقط پرسیدن چند تا سوال عمومی است.

ببینید؛ شما یک کسب و کار راه اندازی کرده‌اید. قطعاً یکسری اهداف هم برایش دارید. کارمندان شما، کسانی هستند که کارهایتان را باید درست و اصولی انجام بدهند تا شرکت شما به اهدافش برسد.

وقتی کارمندان شما خوب نباشند، حتّی به اهدافتان نزدیک هم نمی‌شوید.

فکر هم نکنید که اگر یک کارمند خوب نباشد، مشکلی پیش نمی‌آید. اصلاً هم اینطور نیست.

حتّی یک کارمند بد می‌تواند شرکتی که همۀ افراد متخصّص هستند را یک شبه نابود کند.

معیارهایتان را روی کاغذ بنویسید. به دنبال متخصّص‌های هر حوزه باشید. کسانی را استخدام کنید که در کارشان خوب و حرفه‌ای اند.

هیچوقت بخاطر داشتن یک ویژگی، کارمندی را استخدام نکنید.

مثلاً ممکن است کسی متخصّص برنامه نویسی باشد ولی اخلاقش خوب نباشد. نباید چنین شخصی را استخدام کنید.

کسی که از شما که مدیرش هستید حرف شنوی نداشته باشد، بهترین در کار خودش هم باشد، به دردتان نمی‌خورد.

احساسی تصمیم گرفتن و استخدام کردن هم بیخیال شوید.

فقط و فقط از منطق و عقلتان برای استخدام کارمندانتان استفاده کنید. شما وقتی برای سر و کله زدن با کارمندانی که بهترین نیستند، ندارید.

بنابراین حسابی باید حواستان به کارمندانی که استخدام می‌کنید، باشد.

 

بهینه سازی یادتان نشود

یکی دیگر از نکاتی که شما حتماً بعنوان یک مدیر باید در نظر بگیرید این است که همه چیز را بهینه کنید.

منظورم چه چیزی است که بهینه کنید؟

مثلاً زمان.

چه برای زندگی شخصی، چه برای یک کسب و کار، زمان شما همیشه محدود است. یعنی هر مدیری اگر حواسش به زمان نباشد، حسابی با مشکل مواجه می‌شود.

بهینه سازی زمان، مهارتی است که خیلی از مدیران ندارند و جالب‌تر اینکه، مهم‌ترین مهارت هم است.

اشتباه نکنید؛ بهینه کردن زمان کاملاً با مدیریت زمان فرق دارد.

در مدیریت زمان، شمات باید توجه داشته باشید که کاری را در زمان خودش به پایان برسانید و هیچ چیزی، بیشتر از زمانی که برایش در نظر گرفته‌اید، وقتتان را نگیرد.

امّا بهینه کردن زمان، به معنای این است که بتوانید یک کاری را در کمتر از زمانی که برای آن در نظر گرفته‌‌اید، انجام بدهید.

یک جورایی یعنی بزنید توی دهنِ قانون پارکینسون!

اگر بخوام بهتر بگم، بهینه کردن زمان یعنی اینکه:

“شما بتوانید کارهای بیشتری را در مدت زمان مشخصی انجام بدهید”

وقتی شما بتوانید زمان را در مدیریت کسب و کارتان بهینه کنید، می‌توانید برای پروژه‌های بیشتری برنامه ریزی کنید و سودآوری شرکتتان را افزایش دهید.

البته پیشنهاد میکنم حتماً چنین مهارتی را به کارمندانتان هم آموزش بدهید.

یکی دیگر از مواردی که باید حتماً به بهینه سازی آن فکر کنید، منابعی است که در اختیار دارید.

منظورم از منابع، هر نوعی است. از تجهیزات بگیرید تا منابع انسانی.

گاهی اوقات مدیرانی را می‌بینم که از کارمندانی استفاده می‌کنند که اصلاً به آن ها نیازی ندارند. یعنی بدون آن‌ها هم کار‌ها انجام می‌شود.

اگر شما بتوانید با تعداد کارمندان کمتری، سودآوری شرکت‌تان را افزایش بدهید، یعنی منابع انسانیتان را بهینه کرده‌اید.

باور کنید هم استفاده بی دلیل از کارمندان و هم تجهیزات، می‌توانید آنقدر برایتان هزینه آور بشود که خیلی سریع، کسب و کارتان را نابود کنید و دوباره برگردید سرجای اولتان!

پس، بهینه سازی هر منبعی در محل کارتان را اصلاً فراموش نکنید.

 

به نظر کارمندانتان اهمیّت بدهید

خداروشکر، شرکت‌هایی را می‌بینم که از کارمندانشان نظر می‌خواهند.

این خیلی مهم است که کارمندانتان بتوانند در امور مختلف نظر بدهند. فکر نکنید چون شما مدیر هستید، اصلاً نباید نظرات کارمندانتان را بپرسید.

یادتان نشود که خیلی از کارمندان، متخصّصانی هستند که چون دنبال ریسک کردن نیستند، کارمند شده‌اند!

بنابراین در خیلی از زمینه‌ها، ممکن است کارمندان شما بیشتر از شما بدانند.

نمی‌دانم چقدر اهل همفکری هستید؛ ولی اگر بدتان نمی‌آید (که نباید هم بیاید) مقاله طوفان فکری را بخوانید.

این روش به شما کمک می‌کند تا بتوانید نظرات و ایده‌های کارمندانتان را دربارۀ موضوعات مختلف متوجّه شوید.

باور کنید گاهی اوقات کارمندانتان می‌توانند یک ایده‌هایی بدهند که شاید هیچوقت به ذهن خودتان نرسد.

فراموش نکنید که خیلی از کارمندان، تجربه هم دارند. آن‌ها کسانی هستند که وقت بسیار بیشتری را با مشتریان می‌گذرانند و قطعاً اطلاعات بسیار زیادی دارند.

بنابراین از تجربۀ کارمندان استفاده کنید و دربارۀ هر چیزی که فکر می‌کنید نیاز به همفکری دارید، از آن‌ها نظر بپرسید.

از این مدیرانی نباشید که اصلاً به نظرات کارمندانشان گوش نمی‌دهند و حرف، حرف خودشان است. شاید با یک نظر کارمندتان، متوجّه شوید که کار اشتباهی می‌کنید و جلوی خسارت زیادی را بگیرید.

روش‌های زیادی هم وجود دارد که بتوانید نظرات کارمندانتان را بپرسید.

می‌توانید جلسه‌های مختلفی برگزار کنید و یا از کارمنداتان بخواهید هر نظری دارند، روی یک کاغذ بنویسند و یکجوری به دستتان برسانند.

ساده باشید؛ اینکه کارمندتان نظرش را به مَمَّد بگوید، باز مَمَّد هم به رفیقش بگوید و همینطوری ادامه پیدا کند، چون تعداد مَمَّدا معمولاً در دفترکارها زیاد است، نظرش گم می‌شود؛ از ما گفتن بود!

بریم آخرین مورد ببینیم چیه.

 

دانش خودتان را همیشه بالا ببرید

آخری نکته‌ای که برایتان می‌خواهم بگویم، دربارۀ دانش خودتان است.

شما به عنوان مدیر، باید دانش و مهارت‌هایی داشته باشید. امّا هر چیزی هم که بدانید، باز هم همیشه چیزهایی وجود دارند که مربوط به کارتان هستند و شما نمی‌دانید.

علاوه بر این، حتّی مطالبی که می‌دانید، روز به روز در حال بروز شدن هستند و اگر شما نتوانید آن‌ها را مطالعه کنید، عقب می‌مانید.

فکر نکنید فقط کارمندان هستند که باید هر روز به دانش خودشان اضافه کنند و دنبال بهتر شدن باشند. شما هم به عنوان مدیر، باید دائماً دنبال مهارت‌هایی که باشید به دردتان می‌خورد.

مثلاً اگر در مدیریت زمان چندان خوب نیستید، تلاش کنید تا بهتر شوید. روش‌های بسیار زیادی برای مدیریت زمان به وجود می‌آیند. اگر مطالعه‌ای نداشته باشید، نمی‌توانید زمانتان را مدیریت کنید.

مطمئن باشید حتّی اگر سابقه مدیریتتان هم زیاد باشد، هنوز نکات بسیار زیادی وجود دارند که آن‌ها را نمی‌دانید.

پس بیخیال این شوید که همه چیز را می‌دانید و دیگر وقتی مدیر شدید، مهارت و دانش‌های مرتبط جدید را باید کنار بگذارید.

اگر یک نگاهی به برنامۀ روزانۀ مدیران برتر دنیا بیاندازید، متوجّه می‌شوید که همۀ آن‌ها مطالعه و اضافه کردن دانش را در برنامۀ خود قرار داده‌اند.

مثلاً مارک زاکربرگ با خودش همیشه این قرار را می‌گذارد که سالی حداقل 5 کتاب را تمام کند.

مطالعه کردن هم که در دنیای امروز کار سختی نیست. هر چیزی را بخواهید بدانید فقط کافیست در گوگل سرچ کنید!

آها راستی؛ این فکر هم نکنید که باید هر وقت، زمان خالی داشتید دنبال مطالعه بروید. مطالعه شما باید یکی از عناصر اصلی برنامه‌ای که مشخص می‌کنید، باشد.

 

خلاصه اینکه . . .

فرقی ندارد که مدیر چه کسب و کاری باشید و فعالیت اصلی‌تان چیست.

وقتی شما مدیر یک کسب و کار باشید، باید یک سری نکات را بدانید که بتوانید شرکتتان را بهتر اداره کنید. اصلاً مدیر شدن نیاز به این ندارد که در یک چیزی متخصّص باشید؛ ولی حتماً باید مهارت و دانش زیادی داشته باشید.

مثلاً مدیریت زمان، مهارت استخدام کردن و نظرسنجی از کارکنان، بخشی از نکات مهم مدیریتی است که باید حتماً اصول آن‌ها را یاد بگیرید و حتماً در شرکتتان به کار ببرید.

ولی دنیای مدیریت اینجا تمام نمی‌شود. اگر مدیر هستید یا قصد دارید مدیر یک کسب و کار شوید، حتماً در دورۀ جامع کسب و کار شرکت کنید. در این دوره، دربارۀ راه اندازی بیزینس و نحوۀ مدیریت آن به شکلی که بتوانید در سریع ترین زمان ممکن، به سودآوری و موفقیت برسید، آموزش خواهید دید.

منتظرتون هستم در دوره!

تا مقالۀ بعدی 🙂

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *