قایقی خواهید ساخت، خواهید انداخت به آب
و میروید به خلیج فارس.
تا دلتان بخواهد جانداران دریایی جورواجور میتوانید تویِ خلیج فارس پیدا کنید. دور تا دورتان هم آب و کلی قایق دیگر میبینید. شما بعنوان یک صیاد، ماموریت دارید که ماهیهای زینتی خوشگلموشگِل را صید کنید. بنابراین کوسه، نهنگ، ماهی قزلآلا، اردکماهی، ارهماهی، هشتپا، میگو و اینجور چیزها به کارتان نمیآید.
امّا به همین راحتیها نیست . . .
از آنجایی که حسابی منطقهای که در آن هستید شلوغ است، مسیرتان را عوض میکنید و میروید به سمتِ جنوب شرقی خلیج فارس. بعد از مدتی، میرسید به یک فانوس دریایی که پیامی را برایتان مخابره میکند:
” ترافیک صیادان در وضعیت سبز قرار دارد “
این یعنی شما شانس بیشتری برای پیدا کردن ماهیهای زینتی دارید؛ چون جایی را انتخاب کردید که صیادان کمتری سر و کلهشان پیدا میشود. وقتی نیچ مارکت را توضیح بدهم، خودتان متوجه این مثالم میشوید. پس آخرِ مقاله، دوباره برگردید اینجا!
در این مقاله، قرار است یکبار برای همیشه نیچ مارکتینگ را فولِفول شوید. تعریف واقعیِ بازاریابی نیچ، مثالهای مختلف و آموزش طراحی نیچ مارکت، چند تا از مهمترین بخشهایی هستند که دربارهشان توضیح میدهم.
نیچ مارکتینگ چیست؟
احتمالاً با این مثالی که همین اول برایتان زدم، خودتان یک حدسهایی دربارۀ مفهوم نیچ مارکتینگ زده باشید. ولی اصلاً بیایید باهم ببینیم خودِ نیچ چی هست.
بین علما برای مفهوم نیچ، اختلاف است. حالا نه اینکه زمین تا آسمون باهم فرق کنند؛ ولی خُب کاملاً هم یکی نیستند. قبل از توضیحِ من، دو مفهوم از نیچ مارکت که تویِ ایران هم حسابی دربارهشان میشنوید را باهم بررسی میکنیم.
1) دیدگاه اول: نیچ، محصولی برای مخاطبان هدف است
همین الان اگر چند تا مقاله در سایتهای مختلف درباره نیچ مارکتینگ بخوانید، مطمئنم میبینید که خیلی از آنها میگویند که نیچ یعنی محصولات خاصی که فقط به دردِ مخاطبان هدفمان میخورد و همه افراد نباید هدفِ محصول ما باشند.
یعنی شما یک بازار هدفی دارید و مشخص کردهاید که چه کسانی، تارگتتان هستند. مثلاً اگر لباس ورزشی تولید میکنید، بازار هدفتان کسانیاند که ورزش میکنند. حالا حرف این دسته از علمایی که طرفدار دو آتیشه این دیدگاه هستند، این است که “آقاجان، اول مشخص کن مخاطب هدفت کیا هستن، بعد محصولات خاص همونارو تولید کُن.”
شما با این دیدگاه موافقید؟
2) دیدگاه دوم: نیچ، نیازِ یک بخش از بازار هدف است
یک عده از این علمای مارکتینگ مثل thebalancesmallbusiness میگویند که نیچ مارکت یعنی یک بازار هدفمندتر و خاصتر از یک بازار هدف وسیعتر. این یعنی چی؟
یعنی مثلاً وقتی شما لباس ورزشی تولید میکنید، بازار هدفتان میشوند ورزشکاران. ولی قطعاً رقابت برای جذب این دسته از افراد خیلی زیاد است. شما میآیید همین بازار هدفتان را خاصتر میکنید و سراغِ کسانی با یکسری ویژگیها میروید که هنوز رقبا تمرکز چندانی رویشان ندارند.
بنابراین نیچ مارکت از نظر این دیدگاه، یعنی بازارِ هدفِ بازارِ هدف!
این دیدگاه دوم، نسبت به دیدگاه اول برای مفهوم نیچ مارکتینگ منطقیتر و واقعیتر است. بنابراین اگر بخواهم تویِ یک جمله بگویم:
نیچ مارکتینگ یعنی پیادهسازی یکسری استراتژیهای بازاریابی برای ترغیب بخشی با رقابت ضعیفتر از بازار هدفی که مشخص کرده بودیم؛ یعنی بخشی از یک بخشی از بازار.
نکتۀ حیاتی: نیچ مارکت، یک بازار کوچک نیست؛ بازار نسبتاً کوچک (در برابر بازار هدف) است.
برای اینکه بتوانید یک نیچ تعریف کنید، چند روش وجود دارد:
- قیمت (مثلاً: لاکچری، متوسط، تخفیف خورده)
- دموگرافیک (مثلاً: جنسیت، سن، سطح درآمد، میزان تحصیلات)
- سطح کیفی (مثلاً: پرمیوم، اقتصادی)
- سایکوگرافیک (مثلاً: علایق، ارزشها، عقاید)
- جغرافیایی (مثلاً: کلانشهرها، شهرهای شمالی، همۀ شهرها بجز تهران، منطقۀ 1)
چرا باید برویم سراغِ نیچ مارکتینگ؟
تا اینجای ماجرا، متوجه شدید که بازار نیچ یا نیچ مارکت، بازاری است که ما سراغِ گروهی از مردم میرویم که رقبا، فعالیت چندان جدی ندارند یا اصلاً هنوز واردش نشدهاند.
بنابراین فکر میکنم خودتان یکی از بزرگترین مزیتهای استفاده از نیچ مارکتینگ را متوجه شده باشید. وقتی رقابت سنگین نباشد، میتوانید راحتتر مزیت رقابتی طراحی کنید و فرصت بیشتری برای اجرا، رشد و پیشرفت ایدههایتان داشته باشید.
ولی بجز این مزیت بهشدت عالی، 3 دونه دلیل جذاب دیگر هم وجود دارد:
ماکزیممسازی مشتریان وفادار در نیچ مارکت
اگر یادتان باشد، یکی از ویژگیهای نیچ مارکتینگ این بود که با مخاطبان کمتری سر و کار داشتیم. وقتی تعداد مخاطبان یک قسمت یا بخش از بازار کمتر باشد، قطعاً شانس بیشتری برای تبدیل آنها با مشتریان وفادار دارید.
اینطوری کمپینهای هدفمندتری هم دارید. مثلاً یکی از اهداف کمپین دیجیتال مارکتینگ، افزایش مشتریان وفادار است. وقتی تویِ نیچ مارکت کمپین طراحی و اجرا کنید، به احتمال خیلی زیاد، میتوانید انتظار نتیجه فوق العادهای از افزایش مشتریان وفادار داشته باشید.
رقابت با برندهای کمتر با نیچ مارکتینگ
تقریباً در 99 درصد نیچ مارکتها، همانطور که مخاطب کمتری وجود دارد، رقابت هم کمتر از بازار هدف بزرگتر است. ببینید، ما دنبالِ رفتن به مارکتهایی نیستیم که رقابت در آنها وجود ندارد؛ چون معمولاً یا مارکت خوبی نیستند یا فضا را برای مشتریان تکراری میکنند. به هر حال، بعید میدانم اصلاً الان مارکت بدون رقیبی وجود داشته باشد.

دقیقاً همین رقابت کمتر است که نیچ را تبدیل به یکی از مهمترین عناصر USP برند شما میکند.
اختصاص دقیقتر بودجه در بازار نیچ
خیلی از کسب و کارهای آنلاین، چون دقیقاً نمیدانند باید برای چه بازاری و چه کسانی بازاریابی و تبلیغات کنند، بخش زیادی از بودجهشان را مثلِ آب خوردن از دست میدهند. حالا باز الان به کمک گوگل ادز برای خارجیها و شرکتهایی مثل یکتانت برای ایرانیها، اوضاع بهتر شده.
ولی قبلاً خبری از تبلیغات هدفمند نبود و کلی بودجه همینطوری الکیالکی، دود میشد میرفت هوا! باز فکرش را بکنید که همین تبلیغات هدفمند را بیایید رویِ نیچ مارکت پیادهسازی کنید؛ یک نیچ مارکتینگ بینظیر میشود که بازدهی فوق العادهای هم میتواند برای کسب و کارتان داشته باشد.
حالا فقط تبلیغات نیست؛ تویِ نیچ مارکت، روشهایی بازاریابی مثل بازاریابی پیامکی هم بودجه دقیقتری میتوانند داشته باشند.
چطور یک نیچ مارکت مناسب پیدا کنیم؟
حالا که کاملاً با مفهوم نیچ، نیچ مارکت و نیچ مارکتینگ آشنا شدید، وقتش رسیده برویم سراغ این موضوع که چطوری میتوانیم یک بازار نیچ مناسب را پیدا کنیم. پیدا کردن نیچ مارکت واقعاً حال و حوصله میخواهد. یعنی اصلاً اینطوری نیست که تویِ سه سوت بتوانید یک بازار نیچ عالی انتخاب کنید. باید وقت بگذارید، فکر کنید و بارها و بارها این قسمت از مقاله را بخوانید.
اگر واقعاً موبهمو این مراحلی که میگویم را انجام بدهید، نیازی نیست نگران چیزی باشید. بریم باهم ببنیم چطوری میتوانیم یک نیچ مارکت خَفَن شکار کنیم.
1) تستِ ارزش: مارکت چند مرده حلاجه؟
یکی از بزرگترین و خطرناکترین اشتباهات کسب و کارها، این است که فکر میکنند هر مارکتی ارزشش را دارد تا واردش شوند. شاید شما کلی وقت بگذارید و یک مارکت را انتخاب کنید ولی مخاطبان هدفی که تویِ این مارکت دارید، چندان برایتان درآمدزایی نکنند.
بنابراین اولین کاری که بنظرم باید حتماً انجام بدهید، تستِ ارزش مارکت است. یعنی بیایید بازار را بهصورت کلی بررسی کنید که اصلاً امکان درآمدزایی و رسیدن به سودهایی که انتظار دارید وجود دارد یا نه.
لطفاً با خودتون لجبازی نکنین. اگر دیدین یک مارکتی خوب نیس، گیر ندین که الّا و بلّا باید فقط همین مارکت رو انتخاب کنم یا اینکه فکر کنین قراره معجزه کنین. بیخیالش بشین و برین سراغ یک گروه از مخاطبان هدف دیگه.

2) نقش تحقیق در نیچ مارکتینگ: با کی طرف هستید؟
اول، آخر و در تمام مسیر نیچ مارکتینگ، باید حواستان خیلی به تحقیق باشد. اگر بدون تحقیق محصولی برای مخاطبانی که نمیشناسید تولید یا عرضه کنید، مطمئن باشید خیلی زود باید با کسب و کارتان خداحافظی کنید. یکی از دلایل شکست کسب و کارها، همین نشناختن دقیق مخاطبان هدفشان در نیچ مارکت مورد نظرشان است.
فکر هم نکنید همین که یکبار انجام دادید، دیگر نیاز نیست هیچوقت دوباره سراغِ تحقیق بروید. شما باید هر از گاهی دوباره شروع به تحقیق کنید و بیشتر و بهتر کسانی که احتمالاً مشتری شما باشند را بشناسید. بعد از این تحقیقها، بروید سراغِ طراحی پرسونای مشتری.
3) آنالیز بازاریابی: چه نوع بازاریابی خوراکِ نیچ مارکت شماست؟
کار دیگری که باید انجام بدهید، این است که مشخص کنید از طریق چه روش بازاریابی قرار است مخاطبان، برند شما را بشناسند و ترغیب به استفاده از محصول یا خدمات شما شوند. برای نیچ مارکتینگ، باید بگردید دنبالِ بهترین روش بازاریابی مناسب مخاطبان هدف کسب و کارتان.

خیلی از مردم، اصلاً حوصله ایمیل و اینجور کارها را ندارند. باز مثلاً میبینید یک عده هستند که اصلاً زیاد درگیر سوشال مدیا نیستند که بازاریابی شبکههای اجتماعی به کارتان بیاید. بنابراین باید با توجه به مخاطبانی که دارید، بهترین روش بازاریابی را انتخاب کنید.
4) اهمیت آنالیز رقبا در نیچ مارکتینگ: از رقبایتان چه خبر؟
در نیچ مارکت درست است که رقابت کمتر است ولی فکر نکنید حالا که بازارتان نسبت به یک بازار معمولی گسترده نیست، یعنی رقبایی هم ندارید. بعد از تستِ ارزش مارکت و شناخت مخاطبان، باید بروید سراغِ تحلیل و آنالیز دقیق رقبا.
سعی کنید متوجه شوید که رقبای شما چه مزیت رقابتی و برتریهایی دارند که مردم را به سمت خودشان جذب کردهاند. برای این کار به شدت توصیه میکنم مقالۀ تحلیل SWOT را بخوانید تا بتوانید یک آنالیز قوی از رقبایتان داشته باشید.
5) تست محصول: چقدر از محصولتان استقبال میشود؟
بعد از اینکه کاملاً این 4 مرحله را انجام دادید، پیشنهاد میکنم یک دورۀ تستِ محصول هم داشته باشید. منظورم از دورۀ تست این است که برای مدتی تعدادی از محصول یا خدماتتان را با تخفیف یا بهصورت رایگان به مخاطبان هدف نیچ مارکت کسب و کارتان عرضه کنید.
بد نیست اگر با موضوع کسب و کارتان جور در میآید، یک سایت ساده هم داشته باشید که بتوانید دیتای همین مشتریان اولیه را بگیرید. اگر هم حضوری با این مشتریان در ارتباط هستید، یکسری اطلاعات مثل شماره تماس از آنها بگیرید. این تستِ محصول اصلاً و ابداً نباید برای کسب و کارتان هزینۀ خیلیخیلی زیادی داشته باشد. اصلاً هم قرار نیست برای مدت طولانی این کار را انجام بدهید. فقط در حدی که ببینید چقدر از محصول یا خدماتتان استقبال میشود یا نه، کافی است.

نکتۀ مهم: دقت کنید که اگر استقبال زیادی نشد، زود همه چی رو جمع نکنید. بهجای این کار، بگردید دنبال اشتباهاتی که در فروش، بازاریابی، تبلیغات یا محصول داشتید و بهترش کنید.
خلاصه اینکه . . .
سعی نکنید همان اول سراغِ بازارهایی بروید که حسابی شلوغ هستند و شانس شما برای دیده شدن کم است. نیچ مارکتینگ، یکی از بهترین گزینهها برای چنین شرایطی است. توصیه میکنم بارها و بارها این مقاله را بخوانید و دنبال یک نیچ مارکت خوب بگردید. اگر بتوانید نیچ مارکت مناسبی را انتخاب کنید، 50 درصد مسیر را طی کردهاید.
شما تا حالا تجربه نیچ مارکتینگ داشتید؟ چطور بوده؟