تفاوت رهبری و مدیریت در کسب و کار چیست؟

روز گذشته، جنازۀ مردی که به نظر می‌رسید گلوله‌ای به سرش اصابت کرده، در محل کارش پیدا شد. کارآگاهان تمام نکات را بررسی کردند. بر اساس تحقیقات، آن مرد با کسی مشکلی نداشته و از زندگی خود راضی بوده.

مدتی بعد، مشخص می‌شود که مرد در کمال ناباوری، خودکشی کرده. کارآگاهان ماه‌ها برای دلیل خودکشی او تحقیق کردند و در نهایت نامه‌ای پیدا کردند که نوشته بود:

“خواهرا و برادرای گرامی، خداوکیلی من رد دادم از بس همتون فکر می‌کردین رهبری و مدیریت یک چیزن! من اصلاً خودمو بکشم بهتره”

من هم تصمیم گرفتم این مقاله را بنویسم تا دیگر کسی بخاطر اینکه شاید بسیاری از شماها، فکر کنید مدیریت و رهبری یک چیز هستند و فرق زیادی باهم ندارند، خودکشی نکند. شباهت بین این دو نقش پیدا می‌کنید، ولی اینکه فکر کنید رهبر و مدیر، در عمل یک نقش هستند، درست نیست.

شرکت‌های بسیاری در سراسر جهان (و حتّی همین ایران خودمون) هستند که رهبر ندارند و نیازی هم به داشتنش نمی بینند. وقتی این مقاله را تا آخر بخوانید، تازه متوجه شوید رهبر و مدیر، چطور می‌توانند کمک کنند تا یک کسب و کار پیشرفت کند.

 نقش رهبر در کسب و کار چیست؟

قبلاً که این چیزها نبود. کسب و کارهای قدیم، فقط یک مدیر داشتند. کسی اصلاً نمی‌دانست رهبر چیست و به چه دردی در کسب و کار می‌خورد.

هر کسی نمی‌توانست مدیر شود. معمولاً بهترین و شایسته‌ترین فرد برای مدیریت انتخاب می‌شد. سال‌ها بود که عده‌ای برای مدیران و کسب و کارشان کار می‌کردند و زیر حرف زور هم می‌رفتند. فضای کسب و کارها، فضایی بود که بیشتر شیوه حاکم و محکوم پیاده سازی می‌شد.

مدیران کارمندانشان را به عنوان یک شخص تاثیرگذار در کسب و کارشان نمی‌دانستند و فقط فکر می‌کردند کارمندان، کسانی هستند که بدون هیچ حرفی، باید هر کاری که به آن‌ها گفته می‌شود را بدون توجه به شرایط، به آن‌ها تحمیل کنند.

از دستش نده: مدیران، زورگو هستند یا نه؟

دیگر حدوداً 100 – 150 سال پیش بود که عده‌ای از کارمندان تصمیم گرفتند اعتراض کنند و دمار از روزگار مدیران آن زمان دربیاورند. انقدر اعتراض کردند که تصمیم گرفته شد نقشی خلق شود به اسم رهبری.

رهبر کسی بود که می‌دانست کارمندان، عنصرهای اصلی و مفید هر کسب و کاری هستند و مهم تر از همه اعتقاد داشت، بجای استفاده از زور و اجبار، باید از ایجاد انگیزه و هدف استفاده کرد. وقتی برای کارمندان هدف و انگیزه ایجاد شود و بتوان استعدادهایشان را شناسایی کرد، کسب و کار هم همیشه در مسیر پیشرفت قرار می‌گیرد.

البته رهبری در این مدت زمان طولانی، تغییرات زیادی داشته که در ادامه مقاله با وظایف او آشنا می‌شوید.

پس رهبر، نقش مهمی در کسب و کارها دارد؛ نقش رهبر را می‌توان اینگونه تعریف کرد:

رهبر، کسی است که به دنبال آینده است. آینده را می‌بیند و می‌داند که قرار است به چه چیزی کسب و کار را برساند. یک رهبر، با روح کارمندان ارتباط برقرار می‌کند و در تلاش است تا با تاثیرگذاری روانی، بتواند کارمندان را با یک حس خوب برای یک هدف مهم و ارزشمند، راهنمایی کند

این از تعریف رهبر؛ حالا بریم سراغ تعریف مدیریت که خیلی ها دوستش دارید!

 

نقش مدیر در کسب و کار چیست؟

مدیر به آن بدی ها که قبلاً بوده نیست. اصولاً مدیران، نقش بسیار پیچیده ای دارند. مدیر بودن اصلاً کار آسانی نیست. یک مدیر، هدف کسب و کار را می داند و همه مهارت خود که شامل مهارت برنامه ریزی، کنترل، مدیریت بحران، کنترل نیروی انسانی، سنجش وضعیت، راهکار خروج از وضعیت و مشابه این ها را به کار می گیرد تا بتواند به همان هدفی که برای کسب و کار مشخص شده است، برسد.

مدیر همیشه خوب نیست. مطمئنم 99 درصد مدیران جهان اگر تکنولوژی خواندن ذهن را داشتند، با فحش‌های بسیار نوین و جدیدی آشنا می‌شدند که با شوق و ذوق در ذهن کارمندانشان رژه می‌رفتند.

برای اینکه بهتر متوجه شوید، بهتر است اول نقش مدیر را در یک پاراگراف تعریف کنم.

مدیر، کسی است که مهارت‌های بسیار زیادی دارد و از تمام مهارت‌هایش در کنار هم استفاده می‌کند تا یک کسب و کار را به اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت برساند. چشم های مدیر، فقط یک هدف را می‌بیند و تمام انرژی خود و کارمندانش را در هر شرایطی، صرف نزدیک شدن به هدف کسب و کار می‌کند.

امّا حالا تعریف یک مدیر خوب را بشنوید:

مدیر خوب، مدیر منطقی است نه احساسی. به همین دلیل است که اکثر کارمندان، از مدیرانشان ناراضی‌اند. چون آن ها قضیه را احساسی می‌بینند ولی مدیر منطقی. چه کارمندان اذیت بشوند چه نشوند، مدیر هدفش را تغییر نمی‌دهد و از کارمندان برای رسیدن به اهداف استفاده می‌کند.

این هم از تعریف مدیریت؛ و امّا مهم‌ترین بخش یعنی تفاوت این دو نقش!

 

تفاوت رهبری و مدیریت در کسب و کار چیست؟

رهبری و مدیریت، تقاوت اساسی دارند.

مدیران، در چندین مهارت تخصص دارند ولی رهبران، بزرگ‌ترین مهارتی که باید داشته باشند، تاثیرگذاری در افراد است.

برای اینکه درست حسابی نقش رهبر و مدیر را متوجه شوید، 4 تفاوت مهم آن‌ها را توضیح می‌دهم. وقتی این تفاوت‌ها را بخوانید تازه می‌فهمید که ای دل غافل! یک عمر فکر می‌کردیم کسب و کار یک مدیر داشته باشه کافیه!

 

1. رهبر هدف را مشخص می‌کند، مدیر شلیک می‌کند

فرض کنید یک کسب و کاری راه‌اندازی شده است که فرزاد مدیرش است و آتوسا رهبر.

آتوسا، چشمانش را می‌بندد و آینده کسب و کارش را تصور می‌کند. با خودش می‌گوید فرض میکنم الان 5 سال بعد است؛ کسب و کار من در چه جایگاهی است و اصلاً به کجا رسیده؟

آتوسا تقریباً نقش اصلی‌اش در اینجا تمام می‌شود. حالا از اینجا به بعد، ریش و قیچی دست فرزاده. فرزاد باید هدف و چشم انداز کسب و کار که آتوسا مشخص کرده را ببیند و برای رسیدن به آن برنامه‌ریزی کند.

رهبر است که سیبل و هدف را مشخص کند و مدیر باید با استفاده از هر وسیله‌ای و به‌کارگیری مهارت‌هایی که دارد، به هدف شلیک کند.

به عنوان مثالی دیگر، تصویر زیر را ببینید:

در این تصویر، رهبر، مشخص کرده که می‌خواهد کسب و کار در طی مدت 5 سال، از وضعیت A به وضعیت B برسد. برای این کار، راه‌های مختلفی وجود دارد. امّا اینجا دیگر وظیفه مدیر است که راه‌های مختلف را بررسی کند و حتی اگر نیاز است، تغییراتی ایجاد کند تا از وضعیت A به وضعیت نهایی که همان B است، کسب و کار را برساند.

رهبر در کسب و کار، به فکر توسعه اهداف است و مدیر، به دنبال همکاری با کارمندان برای رسیدن به آن اهداف!

رهبر در یک کسب و کار، باید هر چند وقت یکبار، اهداف، فرصت‌ها و چالش‌ها را به طور صمیمانه و کاملاً شفاف با تمام کارمندان به اشتراک می‌گذارند. رهبری بهتر است که به کارمندان اجازه گفتن ایده‌ها، نظرات و نگرانی‌هایشان را می‌دهد. هر چه رهبر بیشتر این ارتباط را حفظ کند، فضای کار سالم تر می‌شود.

 

2. تمرکز رهبران روی فکر کردن است و تمرکز مدیران روی نحوه اجرا

رهبر، تمام تمرکز خودش را روی فکر به این موضوع می‌گذارد که سطح کسب و کارش را افزایش دهد امّا مدیر، مسیری برای رسیدن به سطحی که رهبر مشخص کرده، تعیین می‌کند.

یک رهبر، دائماً به دنبال پاسخی برای چه و چرا ها می‌گردد. امّا مدیر اینطور نیست؛ یک مدیر به دنبال پاسخی برای چگونه و چه زمانی است.

اصلاً رهبر اسمش روشه! راهبر. اگر شما مدیر یک کسب و کار باشید، باید وظایف خودتان را بر اساس دیدگاه رهبر کسب و کار، مشخص کنید.

تفاوت اصلی بین توجه مدیر به نحوه انجام کارها و توجه رهبر به آنچه باید انجام شود تا نتایج بهتری حاصل شود، است.

مهم‌ترین چیزی که یک رهبر باید رعایت کند، برقراری ارتباط صمیمانه با کارمندان است.

یک رهبر خوب، برای تقویت کارکنان تلاش می‌کند و دائماً به دنبال این است که کارمندانش، برای رسیدن به اهداف شرکت، بهتر و دقیق‌تر کار کنند. رهبر به فکر رشد کارمندان است چون می‌داند که رشد آن‌ها، به رشد شرکت کمک می‌کند.

 

3. رهبر الهام بخش کارمندان، مدیر مسئول موفقیت آن‌ها

مدیران مسئولیت سنگینی دارند. یک رهبر وقتی اهدافی را مشخص می‌کند، از مدیر انتظارات بیشتری دارد. وقتی یک تیم، عملکرد خوبی نداشته باشد، رهبر مدیر را مسئول اینکار می‌داند و انا لله و انا الیه راجعون! 😁

یکی از اصلی‌ترین مهارت‌های مدیر، تقسیم وظایف است. به شرکت‌های بزرگ دنیا که نگاه کنید، متوجه می‌شوید تاکنون چندین بار مدیران خود را تغییر داده‌اند. دلیل این تغییر، در اکثر مواقع این بوده که کار به نحوی که رهبر انظار داشته پیش نرفته است.

مثلاً ایلان ماسک، خودش یک شرکت افتتاح کرد که بعدها با شرکت دیگری ادغام شدند و پی پل تشکیل شد. ولی ایلان ماسک خیلی شیک از پی پل اخراج شد!

همه چیز در این باره را در مقاله ایلان ماسک کیست و چطور به اینجا رسید می توانید بخوانید.

یک سری تحقیق نشون داده توی یک شرکت وقتی کارمندا با رهبر تعامل بیشتری داشته باشن، احساس بهتری پیدا میکنن… تازه استرسشون هم کم میشه و همۀ این‌ها کمک میکنه تا کارا بهتر و راحت‌تر پیش بره. و رهبر اینطوری نقش تاثیرگذاری خودش روی کار کردن کارمندان رو نشون میده!

امّا متاسفانه! هنوز خیلی از کسب و کارها چه در ایران چه در خارج، چنین چیزی را درک نکرده‌اند و اصلاً ارتباطی برقرار نمی‌کنند. این عدم برقراری ارتباط، کارمندان را خسته می‌کند؛ چون می‌دانند ایده و نظرشان، به گوش کسی نمی‌رسد.

 

4. رهبر آینده را می‌بیند و مدیر در زمان حال کار می‌کند

یکی از اصلی‌ترین تفاوت‌های میان رهبر و مدیر، دقیقاً همین نوع نگاه است. یک رهبر نگاهش به آینده است و آینده را ترسیم می‌کند. امّا مدیر، نه تنها به دنبال دیدن آینده نیست، بلکه در زمان حال هم بجای دید کلی، به دنبال فعالیت و کار کردن است.

پس دو تفاوت اصلی وجود دارد:

  • رهبر آینده را می‌بیند و لزوماٌ برای آن فعالیت نمی‌کند
  • مدیر لزوماً به آینده نگاهی ندارد و در زمان حال فعالیت می‌کند

رهبر، همیشه به دنبال پیدا کردن فرصت‌های آینده شرکت است. مثلاً یک شرکت بازرگانی را در نظر بگیرید. رهبر این شرکت، با توجه به بررسی و داده کاوی‌ها، 2 بازار را برای ورود مناسب می‌داند. بنابراین آیندۀ شرکت را به گونه‌ای در نظر می‌گیرد که شرکت در 2 بازار دیگر هم فعالیت قوی داشته باشند.

از اینجا به بعد، وظیفه مدیر است که اینکار را سازماندهی و اجرا کند.

 

خلاصه اینکه . . .

برای اینکه یک کسب و کار بتواند اهدافی را تعیین کند و به همان اهداف هم برسد، هم نیاز به مدیر است و هم رهبر.

همانطور که در این مقاله گفتم، رهبر و مدیر وظایف متفاوتی دارند و به همین دلیل، نمی‌توان گفت که یک نفر، نقش هر دو را بازی کند؛ مگر اینکه مهارت بالایی داشته باشد. کسب و کارهایی هستند که یک نفر هم چشم اندازهای آینده را مشخص می‌کند و هم برنامه‌هایی برای اجرا آن ها می‌چیند.

هر روز، چند مقاله از وبلاگ را بخوانید. علاوه بر این، برای اینکه صفر تا صد بیزینس و مدیریت را مسلط شوید، می‌توانید سال‌ها کتاب بخوانید و آموزش‌های مختلفی را بررسی کنید؛ امّا اگر واقعا فکر بیزینسی و مدیریتی داشته باشید، به جای چند سال، 3 ماه وقت می‌گذارید و در دوره جامع کسب و کار شرکت می‌کنید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *