هیچ کسب و کاری در دنیا نیست که نیاز به بهبود نداشته باشد.
آره؛ منظورم حتّی بهترین و محبوبترین کسب و کارهای دنیا است.
وقتی یک کسب و کار راه اندازی میکنید، باید آمادگی این را داشته باشید که با مشکلاتی مواجه شوید. به هر حال کسب و کار شما از دو حالت که خارج نیست؛ یا مشکل دارد یا ندارد!
در هر دو حالت، شما نیاز پیدا میکنید که یک سری استراتژیها و برنامههایی برای بهبود داشته باشید. فکر نکنید که بهبود کسب و کار، لزوماً برای کسب و کارهایی است که در حال نابودی هستند. منظورم از بهبود، بهتر کردن شرایط در زمینههای مختلف است که دونه دونه برایتان میگویم.
قبل از اینکه بخوام روشها و راهکارهایی برای بهبود کسب و کار بگم، کمی جزئیتر توضیح میدهم که اصلاً چه زمانهایی شما نیاز به بهبود کسب و کارتان دارید.
ضمناً فرقی هم ندارد که کسب و کار راه اندازی کردید یا میخواهید راه اندازی کنید؛ قلم و خودکار کنارتان باشد تا نکات مهم و اساسی برای بهبود کسب و کارتان را بنویسید.
خب؛ بریم ببینیم کِی باید به فکر بهبود کسب و کارمان باشیم!
چه زمانی باید کسب و کارمان را بهبود دهیم؟
بجز فضای کسب و کار، همۀ ما یک نقاطی در زندگیمان داریم که بخواهیم آنها را بهبود بدهیم.
نگید ندارید که باورم نمیشه!
لزوماً هم معنیش این نیست که الان در وضعیت بدی هستیم که میخواهیم بهبود پیدا کنیم.
بگذارید یک مثال بزنم.
یک زمان هست که ما تشنهایم و یک لیوان داریم. لیوان را زیر شیر آب نگه میداریم و وقتی تا لَب از آب پر شد، میخوریم و تشنگیمان هم برطرف میشود.

امّا یک زمانی هم هست که تشنهایم و یک لیوان داریم. لیوان را پر از آب میکنیم و وقتی تا لَب پر از آب شد، میخوریم و تشنگیمان رفع میشود، ولی تصمیم میگیریم یک پارچ آب بخوریم. درست است تشنه نیستیم ولی چون خوردن آب به ما منفعت میرساند، میخوریم!
بنابراین شما وقتی شرکتتان مشکل مالی دارد، باید به فکر بهبود وضعیت باشید. وقتی هم اصلاً مشکل مالی ندارد، باید به فکر بهتر شدن باشید.
دقیقاً همین موضوع است که شرکتها دنبال این هستند که گسترش پیدا کنند و چیزی مثل رقابت را بوجود میآورند.
رقابت لزوماً برای نباختن نیست، بلکه گاهی برای برنده شدن با نتیجۀ بهتره!
ولی باید قبول کنیم که اگر شرکت مشکلی داشته باشد، اوضاع سختتر از وقتی است که مشکلی نداشته باشد. قطعاً شما برای اینکه درآمدتان را افزایش بدهید، خیالتان راحتتر است تا اینکه کسری بودجه شرکتتان را بخواهید جبران کنید.
برای اهداف شرکت هم دقیقاً همینطوری است.
وقتی بفهمید اوضاع رسیدن به اهدافی که مشخص کرده بودید، جالب نیست، باید دنبال بهبود باشید. وقتی که خیلی خوب دارید به اهدافتان میرسید، باید اهداف جدیدتری هم مشخص کنید.
پس چون موضوع برای بهبود زیاده، اینطوری بگم که کسب و کارتان در هر زمینهای که باشد، باید به فکر بهبود باشید و به تمام اجزای کسب و کارتان نگاه کنید.
در سه موقعیت باید به فکر بهبود کسب و کارتان باشید:
- وقتی مشکلی در هر زمینهای برایتان پیش میآید
- وقتی متوجّه اشتباه بودن مسیرتان میشوید
- وقتی موقعیتها و شرایط بهتری میتوانید بدست آورید
وقتی وارد کسب و کار شوید، متوجّه میشوید که سه موردی که در بالا گفتم، تمام چرخۀ بهبود کسب و کار است. بخاطر همین است که میگویم باید همیشه به دنبال بهبود باشید.
خب؛ گفتم که چه زمانهایی باید به فکر بهبود کسب و کارتان باشید؛ حالا بریم سراغ اینکه چه راهکارهایی برای اینکار وجود دارد.
روشهای بهبود کسب و کار چیست؟
برای اینکه بتوانید کسب و کارتان را بهبود بدهید، راههای زیادی وجود دارد.
کسب و کار کوچک و بزرگ هم ندارد.
این راهها، برای هر کسب و کاری جواب میدهد. فقط تنها تفاوتی که دارد این است که اگر کسب و کار بزرگی داشته باشید، باید این موارد را بیشتر انجام بدهید.
اگر هم کسب و کار کوچکی دارید، فکر نکنید که نیازی به اینکارها نیست.
مطمئن باشید بدون اینها، خیلی از فرصتها را از دست میدهید. به کمک این راهکارها، میتوانید کسب و کارتان را بهبود بدهید.
بریم سَر وَقت اولی.
اهدافتان را مرور کنید و به دنبال اهداف جدید باشید
یکی از مهمترین کارهایی که باید برای بهبود کسب و کارتان انجام بدهید، مرور کردن اهدافتان است.
گاهی اوقات، متوجّه میشوید با آنکه زیاد کار میکنید و به نظر کارهایتان رو به راه است، از اهدافتان دور شدهاید.
خیلی از شرکتها هستند که از اهدافشان دور شدهاند. البته منظورم این نیست که الان شرکت شکست خورده و مدیرش یک گوشه نشسته و غصّه میخورد.
خیلی وقتها، مدیران اصلاً یادشان میرود چه اهدافی داشتند.
البته اکثر اوقات هم وقتی شما در مسیر هدفتان حرکت نکنید، با مشکلات زیادی مواجه میشوید.
مثلاً بیایید فکر کنیم شما کسب و کاری راه اندازی کردهاید و قرار است در طی 2 سال، به فروش 100 میلیونی برسید.
وقتی شما فقط کار کنید و به اهدافتان توجه نکنید، بعد از 2 سال متوجه میشوید که حتّی به 50 میلیون فروش هم نرسیدهاید.
ولی وقتی بشینید، اهدافتان را مرور کنید و دوباره برایشان برنامه ریزی کنید، میتوانید وضعیت کسب و کارتان را بهبود بدهید.
اهداف جدید هم فراموش نکنید.
اگر شما اهداف جدیدی داشته باشید، مجبور میشوید که برنامه ریزی کنید. همین برنامه ریزی کردن، باعث میشود نگاه جدیدتری به کسب و کارتان داشته باشید و به سمت بهبود کسب و کارتان حرکت کنید.
همین حالا یک نگاه به منابع انسانیتان بیاندازید
منابع انسانی هر کسب و کاری، یکی از اصلی ترین بخشهایش است.
شما بدون منابع انسانی هر چقدر ایده هم داشته باشید نمیتوانید اجرایشان کنید. بنابراین فکر کنم همۀ شما بدانید که چقدر منابع انسانی اهمیت دارد.
امّا همۀ شرکتها که منابع انسانی خوبی ندارند.
فکر میکنم کمتر شرکتی باشد که اهمیّت ویژهای به منابع انسانیاش بدهد.
در بخش قبلی گفتم که اگر هدفتان فروش 100 میلیونی در طی 2 سال باشد، باید حتماً آن را بارها و بارها مرور کنید.
ولی بیایید فرض بگیریم شما مرور هم کردید، خب؟
اگر نیروی انسانی بخش فروش شرکت شما خوب نبود، هزار بار هم هدفتان را مرور کنید اهمیتی دارد؟
من خیلی از کسب و کارها را میبینم که در منابع انسانیشان مشکل دارند. یعنی باور کنید بنظرم اکثر کسب و کارها اولین گامی که باید برای بهبود کسب و کارشان بردارند، همین دُرُست کردن وضعیت منابع انسانیشان است.
بریم یک مثال بزنم . . .
ژیان! عجب ماشینی بود خداوکیلی.
شما یک هدفی داشتید، مثلاً رسیدن به خونه خاله دختر عمو مادربزرگ پدری، سوار میشدید و میرفتید.

وقتی باک بنزین را پُر میکردید و 4 تا لاستیک خوب هم میگذاشتید، این ماشین حرکت نمیکرد؟ خب چرا.
وقتی باک بنزین پُر بود ولی ماشین چرخ نداشت چی؟ میتونستید حرکت کنید؟
برعکس چطور؟ اگر باک بنزین خالی بود ولی ماشین 4 تا چرخ داشت، میتوانستید حرکت کنید؟ (آقا! نمیشه که این همه مسیر ماشین رو هُل داد؛ مثال رو خرابش نکن!)
شما هم وقتی کسب و کار راه اندازی میکنید، یک هدفی دارید. این هدف مثل همان هدف رفتن خونه فامیل دوره که گفتم!
کلی ایده و انگیزه دارید که اینم بجای بنزین داخل باک ماشین باشد.
حالا چرخها! چرخها را بگذارید بجای نیروهای انسانی شرکتتان. بدون چرخ، میتوانستید حرکت کنید و بروید به سمت هدفتان؟ نه!
خب؛ پس اگر شما کلی انگیزه و ایده هم داشته باشید ولی نیروی انسانی خوبی نداشته باشید که نمیتوانید موفق شوید.
بنابراین حتماً هم در زمان استخدام و هم در چند دوره، کارمندانتان را آنالیز کنید.
هر کدام پس از مدتی خوب نبودند را سریعاً جایگزین کنید. نیروهای انسانی بهتر بیاورید تا بتوانید کسب و کارتان را از نظر فروش و هم سود دهی، بهبود بدهید.
استراتژیهای فروش خدمات و محصولاتتان را بروز کنید
علاوه بر اینکه باید حسابی حواستان به نیروهای فروشی که استخدام میکنید، باشد، باید به فکر استراتژیها هم باشید.
شما هر کسب و کاری که راه اندازی کرده باشید، قطعاً به فکر فروش محصولات و خدماتتان هستید.
ولی بحث سر این نیست که محصولاتتان را میفروشید یا نه. منظورم این است که چقدر و با چه منطقی میفروشید؟
هر مدیر فروشی، استراتژیهایی برای فروش خدمات و محصولات یک شرکت دارد. با فرض اینکه شما شرکت مدرنی باشید، حتماً چندین جلسه با مدیر فروش صحبت میکنید تا متوجه شوید چه استراتژیهایی برای فروش در نظر بگیرید.
اگر هم کسب و کار کوچکی هستید و مدیر فروش ندارید که خب خودتان باید دست به کار شوید.
فقط دنبال این نباشید که بفروشید. گاهی وقتها، نفروختن بهتر از بد فروختن است.
بنابراین مهارتهای فروش خودتان را بالا ببرید. بشینید فکر کنید که چه استراتژی برای فروش محصولات و خدماتتان در نظر بگیرید.
یکی از بهترین روشهایی که به بهبود کسب و کارتان کمک میکند، بررسی و ترسیم دوباره استراتژیهای فروشتان است.
پافشاری الکی نکنید؛ اگر استراتژی فروش فعلیتان جواب نمیدهد، وقتتان را هدر ندهید. سریع به دنبال یک استراتژی بهتر و دقیقتر باشید.
خیلی از کسب و کارهایی که در فروششان به مشکل خوردهاند، استراتژی اشتباهی دارند. اگر شما هم اینگونه هستید، برای بهبود، بهتر است یک نگاهی به استراتژی فروشتان بیاندازید.
واقعیت را بپذیرید و به جنگ با آن بروید
فکر کنم خیلی از شماها این مشکل را داشته باشید.
یکی از مشکلاتی که مردم عادی و مدیران دارند، نپذیرفتن واقعیت است.
عجله نکنید! منظورم این نیست که بی تفاوت نسبت به همه چیز بشوید.
وقتی شما واقعیت را درک کنید، دیدتان باز میشود و میتوانید خیلی راحتتر کسب و کارتان را به سمت موفقیت ببرید.
مطمئنم اگر خیلی از مدیران واقعیت را بپذیرند، کسب و کارشان حسابی بهبود پیدا میکند.
فرض کنید وضعیت اقتصادی خوب نیست و قدرت خرید مردم کاهش پیدا کرده است. اگر شما واقعیت را قبول نکنید و چشمهایتان را ببندید، در استراتژیهای فروش و قیمت گذاریتان حسابی اشتباه میکنید.
حتّی پرسونای مشتری اشتباهی هم طراحی میکنید. همین چیزها باعث میشود که ببینید کسب و کارتان روز به روز در حال بدتر شدن است.
امّا اگر شما حقیقت را بپذیرید و به دنبال راه حل باشید، میتوانید حتّی در اوضاع اقتصادی بد هم پول بسیار زیادی بدست آورید.
وقتی واقعیت را قبول کرده باشید، استراتژیها و قیمت گذاریتان بهتر میشود. اصلاً شاید نوع و کیفیت محصولتان را عوض کنید و فروش بیشتری داشته باشید.
بنابراین فکر نکنید قبول کردن واقعیت، باعث از دست رفتن انگیزهتان میشود. حقایق را قبول کنید و فکر کنید با توجه به واقعیتهای موجود، چطور میتوانید کسب و کارتان را در هر زمینهای بهبود بدهید.
نگران نباشید؛ مطمئن باشید کار درستیه!
خلاصه اینکه . . .
هیچوقت، حتّی در اوج موفقیت هم فکر نکنید که باید بهبود کسب و کار را کنار بگذارید.
شما باید دائماً به فکر بهتر کردن کسب و کارتان باشید. حالا میخواهد وضعیت مالیاش باشید یا منابع انسانی. به هر حال اصلاً و ابداً فکر نکنید که بهبود کسب و کار موقتی است و یکروزی بالاخره خلاص میشوید.
اگر مشکل در کسب و کارتان داشته باشید که باید حلش کنید. اگر هم مشکلی نداشته باشید که باید روز به روز بهتر و بهتر شوید. پس دلیلی وجود ندارد که بخواهید بیخیال بهبود کسب و کارتان بشوید.
ولی بدون اطلاعات هیچوقت نمیتوانید متوجه شوید کِی و در کدام قسمت از شرکتتان باید به فکر بهبود باشید.
اگر یکی از پریزهای خانهتان مشکل برق داشته باشد، اوّل باید با ساختار آن آشنا بشوید، دوم متوجّه شوید مشکل کجاست و بعد به فکر تعمیرش باشید.
کسب و کار هم دقیقاً همین است.
برای اینکه بتوانید با صفر تا صد راه اندازی بیزینس و مدیریت آن آشنا شوید، پیشنهاد میکنم حتماً در دورۀ جامع کسب و کار شرکت کنید. در این دوره، هر چیزی که برای مدیریت کسب و کار باید بدانید را به شما آموزش میدهم.
از آماده کردن بیزینس پلن و جذب سرمایه گذار تا استخدام و مدیریت منابع انسانی آشنا میشوید.
از همه مهمتر، دربارۀ قیمت گذاری، فروش و روانشناسی فروش هم حسابی صحبت خواهم کرد. پس بنظرم برای اینکه بدانید چه مطالبی در این دوره به شما آموزش خواهم داد، همین حالا به صفحۀ سرفصلهای دورۀ جامع کسب و کار مراجعه کنید و حسابی با دوره آشنا بشید.
خب؛ فکر کنم حرفام تموم شد.
تا مقالۀ بعد 🙂