
همیشه و هر جا را که نگاه کنید، حرف از کسب و کارهای موفق بوده. یعنی من که خودم خیلی کم میبینم اخباری دربارۀ شکست کسب و کارها منتشر شود. بیشتر صحبت دربارۀ کسب و کارهایی است که به هر حال موفق شدهاند.
متاسفانه اکثر شماها که قرار است کسب و کار راه اندازی کنید، فقط به کسب و کارهای موفق نگاه میکنید. یعنی اصلاً سمتِ این نمیروید که چرا اگر یک درصد کسب و کارها موفق میشوند، 99 درصد شکست میخورند؟
نترسید! قرار نیست نگرانتان کنم . . .
فقط خواستم این را بگویم که باید یکسری نکات مهم را بدانید که زحمت و انرژی و پولتان از بین نرود. قشنگترش یعنی اینکه نروید جزو کسب و کارهای نابود شده!
بنظرم برای راه اندازی کسب و کار موفق، باید یکسری کارهایی را انجام دهید که کسب و کارها شکست خورده انجام ندادند.
بنابراین حسابی به این 8 مورد دقت کنید که توجه نکردن به آنها، تا حالا جونِ خیلی از کسب و کارها را گرفته 🙁
8 مورد حیاتی برای راه اندازی کسب و کار موفق
راه اندازی کسب و کار موفق، اصلاً آسان نیست. یک ساعت اگر در همین اینستاگرام وقت بگذاریم، کَمِ کم 500 تا کسب و کار شکست خورده پیدا میکنیم.
برای اینکه خودتان را محک بزنید، آخر این 8 تا موردی که برای راه اندازی کسب و کار موفق به دردتان میخورد، بروید دنبالِ چند کسب و کاری که دیگر فعالیت جدی ندارند. قول میدهم 99/99 درصدشان، حداقل یکی از این 8 مورد را رعایت نکردند.
حالا بگردید ببینید هر کدام، بخاطر چه کاری نکردن، به این روز افتادهاند.
خُب، بریم سراغِ اِیت مورد مهم!
بازار هدفتان را مشخص کنید
واقعاً باورنکردنی است که اکثر کسب و کارها، ایدههای قشنگ و جذابشان را پیاده سازی میکنند ولی اصلاً نمیدانند با کی طرف هستند!
من نمیدانم چنین افرادی تا حالا دارت یا یک همچین چیزی بازی نکردند؟
مگر امکان دارد بدون اینکه هدف را بدانید، شروع به کار کنید؟ قرار است سراغِ کلِ ایران بروید یا چند شهر؟ الان صحبت من با کسانی است که حواسشان به انتخاب بازار هدفشان نیست. قرار است پیرمرد 90 ساله محصول شما را بخرد یا یک دختر بچه 8 ساله؟
لطفاً نگید که واضحه! انقدر ساده نیست انتخاب مشتریان هدف.
یکی از گامهای اصلی مشخص کردن بازار هدف هم، طراحی پرسونای مخاطب است. اگر مقالۀ “دلایل شکست کسب و کارها” را خوانده باشید، گفتم که بدون مشخص کردن پرسونای مخاطب، اصلاً شروع نکنید؛ یعنی حتّی یک قدم هم برندارید.
خلاصه که منظورم از بازار هدف، این است که مشخص کنید برای چه گروهی از یک بازار بزرگ، قرار است محصول و خدمات ارائه دهید، تبلیغات کنید و استراتژی بچینید. مثلاً همین تپسی. همان اول وقتی دید در بازار بزرگ ایران، در برابر اسنپ نمیتواند دوام بیاورد، رفت سراغِ یکسری شهرهای دیگر.

یعنی بازار هدفش را تغییر داد و گفت اِلّا و بلّا باید همۀ هدفمان مشهدیها، اصفهانیها و . . . باشند. حالا شما فکر کنید که اصلاً بازار هدفش را مشخص نکرده بود. دِ من مطمئنم که حتّی یک ماه هم عمر نمیکرد!
این از این . . . حله؟
خدمات و محصولات عالی ارائه دهید
خُب، دومین مورد، ارائه خدمات و محصولات عالی است.
(عالی یعنی چطوری؟)
نه اینکه فکر کنید الان این “عالی” که گفتم، صرفاً منظورم کیفیت است. تا اینجای کار فهمیدید که باید بازار و مشتریان هدف را مشخص کنید، دُرست؟
حالا که قشنگ مشخص کردید با چه گروهی طرف هستید، باید محصولات و خدماتی ارائه دهید که کاملاً متناسب با نیاز و علایق آنها باشد.
باور کنید یکی از اصلیترین رازهای کسب و کارهای موفق، این است که دائماً به مشتریانشان نگاه میکنند و خدمات و محصولاتشان را دقیقاً متناسب با نیاز مشتریان خودشان، بهتر و بهتر میکنند.

بگذارید مثال بزنم . . .
فرض کنید شما شرکت خدمات اینترنتی دارید. بخاطر رقابت و این چیزا، اومدید مشخص کردید که بازار هدفتان، گیمرها هستند.
مشکلِ اصلی و نیاز گیمرها در ایران چیست؟
- مشکل: سرعت پایین اینترنت، پینگ بالا
- نیاز گیمرها: سرعت بالا، پینگ پایین
خُب پس اگر زرنگ باشید، نمیروید دنبالِ اینکه یک اینترنت معمولی ارائه دهید با یکسری مزایایی که اصلاً به درد گیمرها نخورد. چیکار میکنید؟
اولویتتان را رفع نیاز مشتریانتان یعنی گیمرها میگذارید و میروید هر طور شده، بستههای خَفَن که تا حد زیادی مشکل آنها را برطرف کند ارائه میدهید و روز به روز هم بهترش میکنید.
(عالی یعنی اینطوری!)
رقبا را آنالیز کنید
مسابقات جام جهانی فوتبال را در نظر بگیرید.
هر تیمی، وقتی وارد چنین تورنومنتی میشود، شروع میکند به آنالیز رقبا. یعنی خیلی از تیمهایی که وارد جام جهانی میشوند، تمام احتمالات را بررسی میکنند و نقاط ضعف و قوت رقبایشان را میسنجند.
دنیای کسب و کارها تقریباً همینطوری است. یعنی شما قبل از اینکه وارد یک بازاری بشوید، باید بروید سراغِ رقبا و دربارهشان حسابی اطلاعات کسب کنید. متاسفانه من خیلیها را میبینم که یکجورایی، از آنالیز رقبا میترسند!
در صورتی که آنالیز رقبا یکی از اصلیترین کارهایی است که هر کسب و کاری باید انجام دهد. در طراحی بیزینس پلن هم یکی از بخشهای مهم، همین آنالیز رقباست.
تا اینجای مقاله، متوجه شدید که پس شما باید یک بازار هدفی داشته باشید و بعد، محصولات و خدمات عالی متناسب با همان مشتریان ارائه دهید.
خُب، من یک سوال میپرسم؛ چطور امکان دارد بدون فهمیدن ویژگی برند و محصولات رقبا، بهترین محصولات و خدمات را ارائه دهید؟
معلوم است که نمیشود!
بنابراین بنظر من، دو پایۀ و ستون اصلی برای ارائه خدمات و محصولات خوب وجود دارد:
- آنالیز محصولات و خدمات رقبا
- آنالیز مشتریان یا بازار هدف
این دو را که آنالیز کنید، حسابی جلو افتادید و میتوانید امیدوار باشید که اگر نکات مهم دیگر را هم رعایت کنید، فروش خوبی داشته باشید.
مزیت رقابتی طراحی کنید
مورد دیگری که برای راه اندازی یک کسب و کار موفق به دردتان میخورد، مزیت رقابتی است. اصلاً یکی از 6 اشتباه خطرناک کسب و کارها، نداشتن مزیت رقابتی است.
ببینید، همین آنالیز رقبایی که گفتم انجام دهید، برای طراحی مزیت رقابتی حسابی به دردتان میخورد. بجز رقبا، مشتریان را هم باید آنالیز کنید.
گفتم که خدمات و محصولات عالی، آنهایی هستند که مخاطبان و مشتریان هدف، به آنها علاقهای داشته باشند. ولی در بازارهای رقابتی که تقریباً الان اکثر زمینهها همینطور هستند، شما هر چقدر هم محصولات و خدمات عالی برای مشتریان داشته باشید، نمیتوانید به فروش برسید.
چرا؟
چون رقابت سنگین است.
وقتی رقابت سنگین باشد، شما باید با آنالیز دقیق رقبا و مشتریان، نه تنها محصولات و خدمات عالی بدهید، بلکه ویژگیهایی در آنها قرار دهید که از رقبایتان متفاوت باشند.
وگرنه دلیلی برای منِ مشتری وجود ندارد که بروم یک کسب و کار معتبر که سالهاست فعالیت میکند را وِل کنم و بیایم از کسب و کار شما چیزی بخرم. مزیت رقابتی، دقیقاً دلیلی است که مشتری را مجبور میکند حتّی رقیبی که سالهاست از آن خرید میکرده را رها کند و بیاید سراغِ کسب و کار شما!
خلاصه که بشینید دُرست و حسابی مزیت رقابتی طراحی کنید. هم برای برندتان و هم برای محصولات و خدماتی که میدهید. خلاقیت را هم یادتان نشود.
پیشنهاد میکنم حتماً از روش طوفان فکری فردی هم استفاده کنید؛ چون خیلی برای اینکار کمکتان میکند.
اصولی استخدام کنید
همۀ این مواردی که گفتم، بدون نیروی انسانی امکان پذیر نیست.
اصلاً شما فکر کنید هزار تا ایدۀ قشنگ و جورواجور دارید، مزیت رقابتی پیدا کردید که کسی به ذهنش هم نمیرسد! خُب بدون نیروی انسانی که اصلاً نمیتوانید اینها را پیاده سازی کنید.
حالا یک چیز میگم که قضیه خیلی برایتان جالبتر هم بشود؛ با نیروی انسانی هم نمیشود ایدهها و چیزهایی که در سرتان دارید را اجرا کنید. مگر اینکه نیروی انسانی عالی و متناسب با کسب و کارتان داشته باشید.
پس فکر نکنید همینکه 4 نفر آدمیزاد بیاورید بشینند پشت میز و شروع به کار کنند، همه چیز برای رسیدن به اهدافی که مشخص کردید، فراهم است. اصلاً!
بحث من سَر این موضوع است که باید نیروی انسانی دُرست و حسابی داشته باشید نه کسی که بدرد کارهایتان نخورد. یعنی حتّی باید به موضوعاتی مثل شخصیت شناسی هم اهمیت بدهید.
اول کار شاید متوجه نشوید ولی یکم که جلوتر بروید، حسرت میخورید که کاش یکم بیشتر دقت میکردید.
بشینید قشنگ استخدام راهنمای استخدام نیروی انسانی را بخوانید و حسابی یادش بگیرید.
اگر صاحب کسب و کار کوچکی هستید، یکی از نکاتی که باید رعایت کنید و واتفاقاً در مقالۀ “مدیریت کسب و کارهای کوچک” هم توضیحش دادم، همین بحث استخدام اصولی نیروی انسانی است، نه هر استخدامی.
اگر نیروی درست و مناسبی استخدام نکنید، قول میدهم که خیلی اذیت میشوید و کارهایتان یا عقب میماند یا آنطوری که میخواهید انجام میشود. 100 تا کارمند خوب هم داشته باشید، یک کارمند بَد برای اینکه کلاً کسب و کارتان را نابود کند، کافی است.
برنامهریزی و مدیریت زمان داشته باشید
مگه داریم کارآفرینی که موفق باشد ولی برنامه ریزی نکند؟
وقتی شما قرار است کارآفرینی کنید و یک کسب و کار موفق داشته باشید، باید خیلی جدی روی برنامه ریزی و مدیریت زمان وقت بگذارید. یعنی اینطوری نباشد که هر کاری به ذهنتان آمد را انجام دهید.
من دیدم که میگم!
بعضی از کارآفرینها که قطعاً هم موفق نیستند، هر کاری به ذهنشان میآید را انجام میدهند و آخر شب میبینند ای بابا؛ کلی کارهای مهم را انجام ندادند و هر چقدر زمان داشتند، برای یکسری کارهایی که چندان هم ضروری نبودند، گذاشتند. (تازه این بهترین حالت برنامه ریزی نکردنه!)
اصلاً اگر باید و نبایدهای کسب و کار را دنبال کرده باشید، میدانید که یکی از نبایدها “نداشتن برنامه ریزی” بود. خُب واقعاً هم یک لحظه فکر کنید این همه کاری که یک کارآفرین دارد، چطوری بدون برنامه ریزی قرار است انجام شود؟
مدیریت زمان کار سادهای نیست ولی به هر حال باید کنار برنامه ریزی روزانهتان انجامش بدهید. اینطوری بگم که برنامه ریزی یعنی مشخص کردن اولویت کارها و مدیریت زمان یعنی اختصاص دادن زمان مناسب به هر کدام تا جایی که حداقل در طول یک دورۀ مشخص (مثلاً روزانه) به کارهای ضروریتان برسید.

خُب؛ اینم از بحثِ خطرناک و شیرین زمان!
آها راستی، داشت یادم میرفت؛ این قانون پارکینسون هم جدی بگیرید که خیلی از آدمها درگیرش هستند و وقتهای باارزششان را هدر میدهند.
اگر بخواهم خیلی کوتاه بگم، قانون پارکینسون قانونی است که میگوید هر چیزی، دقیقاً به همان اندازهای منابع (در اینجا زمان) مصرف میکند که برایش در نظر گرفته باشید.
حالا کاملترش تویِ مقالۀ قانون پارکینسون هست. برید ببینید 🙂
استمرار و تمرکز را فراموش نکنید
دلم میخواست بعنوان آخرین مورد، دربارۀ دو اصل مهم صحبت کنم که اگر آنها را نداشته باشید، هر چقدر هم که زحمت بکشید، بی فایده خواهد بود و به نتیجۀ خوبی نمیرسید.
ببینید، هر کسب و کاری که تازه شروع به کار میکند، تا مدتها نباید توقع این را داشته باشد که به نتیجۀ دلخواهش برسد. هر چیزی زمان خودش را نیاز دارد.
بنابراین، باید روی اهدافی که برای کسب و کارتان مشخص کردید، تمرکز کنید و برای رسیدن به آنها، استمرار داشته باشید. باور کنید این استمرار، خیلی چیزِ مهمی است، مخصوصاً در دنیای رقابتی این روزها.
وقتی در بازار کسب و کارتان رقابت وجود داشته باشد، باید استمرار زیادی داشته باشید؛ چون بدون استمرار، سَرِ چند ماه خسته میشوید و میروید کنار. در صورتی که همین پافشاری کردن، خیلی برای اینکه موفق شوید، کمکتان میکند.
بجز زمان شروع، یکی از چیزهایی که کسب و کارتان را از این رو به اون رو میکند، تمرکز کردن روی اهداف و کارهایی است که برای کسب و کارتان مشخص کردید. اصلاً به حواشی و اتفاقاتی که به کسب و کارتان مربوط نمیشود، توجّه نکنید و راهتان را بروید.
البته فکر نکنین اگر مدت زمان غیرمعقولی رو گذاشتین روی کارهاتون، یعنی الان همچی اوکیه ها! بحث استمرار، یعنی توقع الکی مثل اینکه یکی دوماهه به جاهای خوب خوب برسین رو نداشته باشین.

خلاصه اینکه
کسب و کار موفق راه اندازی کردن، نیاز به دانستن یکسری نکات مهم و اساسی دارد که 8 تا از آنها را در این مقاله گفتم و حسابی هم توضیحشان دادم.
بنظر من، باز بین همین مهمها، مهم ترینشان همین استمرار و تمرکز داشتن بود. باورتان نمیشود که اکثر ما آدمها، وقتی کسب و کاری راه اندازی میکنیم چقدر درگیر حاشیه و چیزهایی میشویم که کم کم از هدف و مسیر اصلیمان دور میشویم.
صبر داشته باشید و بصورت مستمر، کارهای درست را انجام دهید؛ با اینکار، مطمئن باشید که به زودی، صاحب کسب و کار موفقی خواهید بود.
حالا نوبت شماست؛ برای راه اندازی یک کسب و کار موفق، چه موارد مهم دیگری هست که جزو این 8 تا نبود؟